وبسایت نشر آثار سعید مبیّن شهیر/پدر مکتب نمادگرایی جادویی
اثر سعید مبیّن شهیر در جشنواره علامه جعفری برتر شناخته شد
چهار شنبه 5 خرداد 1400 ساعت 17:24 | بازدید : 1160 | نویسنده : یک دوست | ( نظرات )

به گزازش آناک‌پرس، در دومین جشنواره ملی تالیفات برتر اسلامی-انسانی کتاب پایان نامه اثر سعید مبیّن شهیر به عنوان اثر برتر علمی از سوی هیئت داوران انتخاب شده و تندیس جشنواره را از‌آن خود کرد. این جشنواره به همت دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، مرکز تحقیقات امام علی (ع) و جهاد دانشگاهی برگزار می‌شود. این جشنواره تنها جشنواره معتبر در زمینه علوم انسانی- اسلامی است.

 

|
امتیاز مطلب : 351
|
تعداد امتیازدهندگان : 114
|
مجموع امتیاز : 114


تمدن کرونازده؛ بازتعریف هویت بشر
دو شنبه 11 اسفند 1399 ساعت 18:11 | بازدید : 788 | نویسنده : یک دوست | ( نظرات )

آفتاب‌‌نیوز :

سعید مبیّن شهیر*- کرونا با آمدنش دیدگاه‌های بشر را نسبت به ماهیت جهان تغییر داد و در حین ایجاد تنش میان انسان‌ها، به بشر نشان داد که تنهاست. یا باید بجنبد یا له میشود. کرونا چه ساخته دست بشر باشد چه ساخته طبیعت، سبب تغییر و دگرگونی بزرگی در زندگی انسان شد.

کرونا در مقام یک ویروس با بشر به زبان خود حرف زد. منظور من یک فرد ایرانی یا آمریکایی نیست. منظور من نوع بشر است که در جاده بدون خودرو پیش میرفت و رقیبی هم اگر داشت، انسان بود. جهان امروز جهانی بسیار ترسناک است. بشر اگر به فکر تغییر نباشد بی گمان در آینده نزدیک عجایب بسیاری را مشاهده خواهد کرد. انسان امروز، مغرور از به اسارت گرفتن دیگر انسان‌ها به منحط‌ترین حالت وجودی خود رسیده است. در جهان سرمایه داری که فرعون‌های جدیدی ادعای خدایی میکنند بی گمان باید منتظر اعمال وقیحانهتری از انسان‌هایی بود که در نهایت طمع و غرور، مست به اسارت گرفتن انسان شده اند. جهانی پر از استثمار انسان و بردگی او. اگر کرونا ساخته دست انسان باشد، بشر باید آگاه باشد و بداند که چه راه اشتباهی را پیش رفته است و اگر این ویروس زاده طبیعت است باید به خود نگاه کنیم. اگر باهمه تلاش‌ها در مقابل ویروس ضعیف هستیم تعریف دیگری از خود داشته باشیم و اگر از انسان‌ها عامدانه ضعف در قبال ویروس را انتخاب کرده اند پس همچنان در پارادایم اشتباهی گام برداشته ایم.

اپیدمی‌ها و بیماری‌های عفونی به گفته عمران چند صد سال پیش علل اصلی مرگ و میر آن هم میان کودکان و خردسالان بودند. معمولا تنها یک سوم از جمعیت به سن ۴۰ سالگی میرسیدند و این یک روال عادی برای داشتن زندگی بود. در واقع بشر با طبیعت لخت دست و پنجه نرم میکرد که انقلاب صنعتی او را از رویارویی مستقیم با طبیعت بازداشت و واسطی میان انسان و طبیعت به وجود آمد. جمعیت شناسان متعددی معتقدند که توسعه درونزا آن هم در طول یک زمان مشخص و نسبتا طولانی غرب را در قبال توسعه امروزیاش مسئول کرده و به اوج رسانده است. این جمعیت شناسان جوامع در حال توسعه را به دلیل وام گرفتن و پیروی از الگوی غرب آن هم در مدت زمان کوتاهی بدون اینکه توسعه-ای از درون داشته باشند، بستر و زمینه یک عقب ماندگی میدانند. اپیدمی‌ها همیشه وجود داشته اند. اپیدمی‌ها و قحطی‌ها از زمان وجود بشر تا امروز وجود داشته اند و به عنوان یک عامل طبیعی در کنترل جمعیت محسوب می‌شدند، اما کرونا فقط یک اپیدمی نیست!

رشد فرهنگی، اقتصادی، ارتباطی و تکنولوژی در دهه‌های اخیر چنان سرعتی به خود گرفته است که مرز‌ها را در می‌نوردد و جهان بینی‌ها را به هم میساید. این جمله میتواند بسیار ما را به وحشت بیندازد. با یک مثال توضیح می‌دهم: اگر دست یک گربه قطع شود چه واکنشی خواهد داشت؟ دست انسان چطور؟

درد انسان بسیار بیشتر از گربه خواهد بود. نه به دلیل اینکه فیزیولوژی متفاوتتری نسبت به گربه دارد. به دلیل اینکه انسان می‌داند و می‌فهمد و از این فهم نیز آگاه است. انسان هم خود درد را میفهمد و هم تحقیری که از آن بر میخیزد. او میتواند به چند دقیقه پیش که دستش قطع نشده بود فکر کند و‌ای کاش بگوید. یا ممکن است به دلیل اطلاع از مرگش، مرگ را بسیار آسان‌تر از تحمل این درد بداند. این تنش‌های بیشمار روی دوش او سنگینی میکند. گربه اینگونه نیست. او فقط درد را میفهمد. دردی که به دلیل داشتن عصب متوجه اوست. فیلسوفان یونان مانند ارسطو و افلاطون بر این نکته تاکید داشتند که انسان آگاه است و به آگاه بودنش نیز آگاهی دارد. کرونا تنها انسان‌ها را نمی‌میراند. مرگ بر اثر کرونا چیزی نیست که سبب شده است مردم دنیا به وحشت بیفتند. وحشتی که امروز وجود دارد منبعث از آگاهی مستقیم و غیر مستقیم است. من این نکته را با بیان یک آمار توضیح می‌دهم. مرگ و میر کودکان در دنیا بر اثر گرسنگی روزانه به بیش از بیست و پنج هزار میرسد که عمدتا در کشور‌های افریقایی اتفاق می‌افتد. این مرگ و میر هر روز تکرار می‌شود و صد‌ها سال است که همین طور است. حال من مرگ و میر بر اثر آب آشامیدنی ناسالم، تصادفات جاده‌ای و ... را کنار میگذارم.

باید خوب توجیه شویم که چرا کرونا وحشتناک است. ما انسان هستیم و میدانیم چه اتفاقی در حال وقوع است. ما انسان‌هایی هستیم که در آرزوی رسیدن به برترین‌ها و در مرحله ظهور این آرزو به دست کرونا زمین گیر شدیم. من بخشی از سخنم را در یک جمله خلاصه می‌کنم. " کرونا وحشتناک است، زیرا که آگاهی بشر دگرگون شده است". تا سده اخیر اپیدمی‌ها می‌آمدند و میکشتند و مردم را داغدار میکردند. مردمی که وسیله رفت و آمدشان گاری بود و نه فضا را دیده بودند و نه تلفن همراهی داشتند. نه در کارخانه‌ای کنار همدیگر کار میکردند و نه برای داشتن یک برند خاص از لباس و خودرو فکرخود را ملزم به بردگی ثروت میکردند. مردم همدیگر را در قالب انسان‌هایی می‌دیدند که نسبت به هزاران سال پیش چیز زیادی به آن‌ها اضافه نشده است. اگر تحقیری وجود داشت بسیار کم بود و اقتصاد عامل آن نبود. مردم در یک نقش منفعل دچار یک بیماری میشدند و میمردند. چاره‌ای هم نداشتند. بیشتر متولد میکردند که جای مردگان پر شود. ناراحتی هزاران سال پیش با ۵۰ سال پیش دچار تغییر ماهیت نشده بود، ولی ناراحتی ۵۰ سال پیش با ناراحتی الان تفاوت بسیاری دارد. چرایی این امر در آگاهی خلاصه میشود. نگاهی که به بیماری و مرگ و پیامد‌های ناشی از آن هزاران سال پیش تا سده اخیر وجود داشت متفاوت از نگاه الان مردم جهان به موارد مذکور است. وقتی صد سال پیش انسان در نقش منفعلانه و درمانده از وجود یک اپیدمی میمرد، توجیهی برای مردنش وجود داشت و آن ناتوانیاش بود. امروز این گونه نیست. امروز انسان درست زمانی که ادعای فتح جهان را میکرد، گرفتار یک بیماری شد. این برای انسان امروز گران آمده است. انسان امروز نیاز به بازتعریف هویت دارد. نیاز به بازگشت به عقب و بازنگری.

کرونا به انسان نشان داد که وجود دارد. انسان تا قبل از کرونا به این فکر نمیکرد که وجود دارد بلکه دغدغه او ماهیت و چگونه بودنش بود. او می‌خواست فلان لباس را بپوشد، فلان جا زندگی کند، خواننده شود، فلان فرضیه را اثبات کند. اما کرونا به انسان نشان داد فارغ از چگونه بودنش وجود دارد و هر انسانی برای اینکه به آرزوهایش برسد باید وجود داشته و زندگی کند. کرونا با آمدنش گفت: من مسئله مهمی هستم. به من بپردازید، خود را با من تعریف کنید و مرا در اولین ملاحظات خود داشته باشید. انسان را واداشت که درباره اش حرف بزند، مقاله و کتاب بنویسد و باورش داشته باشد. اگر کرونا دست ساخته باشد، از انسان باید ترسید و اگر طبیعت خالق آن باشد، باید بدانیم هنوز که هنوز است و انسان مدعی، نمیتواند بر همه چیز غالب شود. کرونا گفت از هم فاصله بگیرید و شبکه‌های اجتماعی مجازی گفتند به هم نزدیک‌تر شوید. مثل یک پازل است. بشر امروز افسرده شده است. نمیداند چه کار می‌کند. در سیر مشخصی زندگی اش را شروع و به پایان میرساند. ساختار‌هایی زندگی را تحریف کردهاند. آیا این مدینه فاضل‌های بود که هزاران هزار سال بشر به خاطرش جنگید؟ ما راه را اشتباه آمدهایم. اهمیت کرونا آنجا بود که با سرریز شدن لیوان، پر بودنش را به ما نشان داد. جهان کنونی را ببینید؛ پر از جنگ و خشونت و تحقیر و بیماری و وحشت. ما نه به خودمان رحم کردیم نه به طبیعت اطرافمان. ما فراموش کردهایم که انسان هستیم. از فرهنگ، صنعت درست کردهاند و این شده است بی حس کننده‌های ما انسانها. کارگر با هزار زحمت و اوج افسردگی به خانه میآید. تلویزیون را روشن میکند و یک فیلم طنز میبیند. فکر میکند که اشتباه میکرده است و دنیا آنقدر‌ها هم که فکر میکرد بد نیست. واقعیت جامعه جهانی این است. انسان دارد استثمار میشود. کرونا به خوبی نشان داد که چگونه برخی انسان‌ها باهم برابرتر اند. قبل از کرونا تحقیر یک عادت شده بود، استثمار یک روال عادی شده بود. ولی تا کرونا را عادی جلوه دهند، کرونا گفت که برای انسان‌ها نیز رفتاری یکسان نخواهد داشت.

ما در جامعه شناسی پزشکی تعریف یکسانی از بیماری‌ها نداریم. این که بیمار، اطرافیانش و یا حتی سیستم سلامت جامعه به بیماری چه نگاه و بینشی دارد در موقعیت‌های مکانی و زمانی با هم تفاوت دارد. نگاهی که به بیمار کرونایی وجود دارد می‌تواند در جغرافیا‌های مختلف متفاوت از هم باشد. در خود یک جامعه نیز خرده فرهنگ‌های مختلف میتوانند تعاریف گوناگونی از بیماری داشته باشند. اشخاصی هستند که کرونا را بلای الهی و اشخاصی آن را امتحان پروردگار می‌دانند. عقاید بسیار زیادی پیرامون این ویروس وجود دارد. دولت‌ها باید این نکته را مد نظر داشته باشند که یک شیوه همگانی بدون اینکه بومی سازی شود نمیتواند در هر جامع‌های قابلیت اجرایی داشته باشد. این نکته بسیار سخت به نظر می-رسد، ولی چار‌های جز این نداریم. هنگامی که فرد مبتلا به کرونا به دلیل ترس از داغ ننگ شدن، بیماری خود را آشکار نمیکند نباید انتظار داشت در چنین فضایی افراد خوداظهاری کنند. این بسیار مهم است ما با انسان رو به رو هستیم نه ربات‌های هم شکل و هم فکر. حتی ممکن است افرادی که به سبب ابتلا به کرونا داغ ننگ شده اند، از طرف خانواده خود نیز برای مدتی طرد شوند. فاصله فیزیکی ممکن است یک فاصله اجتماعی را ایجاد کند. فاصله فیزیکیای که میتواند افراد دیگر خانواده را از بیماری مصون کند، تبدیل به فاصله اجتماعیای میشود که فرد بیمار در آن تنهایی، افسردگی و بی هویتی را احساس میکند. حتی کرونا برای اقشار مختلف نیز جلوه‌های گوناگونی دارد. مثلا تا دیروز ممکن بود نقش پرستاری در نگاه مردم نقشی کم اهمیت‌تر از نقش دکتر بیهوشی باشد، ولی امروز میبینیم که پرستار یک فرد مهم شده است. دلسوزیاش وصف میشود و مردم بیش از پیش به پرستار توجه دارند؛ در شبکه‌های اجتماعی از او تشکر میکنند و برای سلامتیاش دعا می-کنند. کرونا برای کارگران روزمزد میتواند بسیار ترسناک باشد؛ نه به دلیل ترس عمومیای که همه از کرونا دارند بلکه به دلیل کساد شدن بازار ساخت و ساز و ضعف تمشیت گروه‌های کمبرخوردار. کرونا به ما نشان داد که عوامل بسیاری میتوانند جهان ساخته بشر را تغییر دهند؛ مرگ قابل باورتر شد و سیستم سلامت به جای تانک‌ها و تجهیزات نظامی در دفاع از بشر پیشگام شد. برخی تئوری پردازان توطئه معتقدند واکسن کرونا با داشتن ریزموجوداتی میتواند تغییراتی در ژن‌های انسان به وجود آورده و در آینده یا نسل بعد، او را وادار به کنش‌های خاصی کند. برخیهم کرونا را نقش‌های برای تقویت اقتصاد کشوری خاص، کم شدن جمعیت کروه زمین و ... میدانند. هیچ یک از این فرضیه‌ها را نمیتوان فعلا ارزیابی کرد، اما آنچه مهم است این است که ما نباید هیچ یک از موارد ذکرشده را نامحتمل بدانیم. بشر حداقل به طور اعم پس از انقلاب صنعتی و به طور اخص پس از جنگ‌های جهانی خود را به شکل بسیار بسیار جدید و شگفتانگیزی به جهان نشان داد. علم در روند بسیار صعودی رشد کرد، تولید مازاد سر به فلک گذاشت و جمعیت قارچ گونه رشد کرد. صنعت ارتباطات و سرویس‌های اطلاعات گسترش بی سابق‌های پیدا کرده و تعداد اختراعات و اکتشافات به انداز‌های زیاد شد که گویی میلیون‌ها سال قبل از آن اختراع و اکتشافی صورت نگرفته است. در چنین جهانی که فشردگی اطلاعات، اقتصاد و دامنه فهم بشر در لحظه، تفاوت معناداری با لحظه قبل دارد، عجایب جهان در متن عادت گم میشوند. پس از جنگ‌های جهانی که دروازه جدیدی به روی تمدن بشری باز شد، انسان تجارب بسیاری داشت؛ از جنگ و غارت گرفته تا تغییرات گسترده سیاسی و اجتماعی از قبیل انقلابات و اختراعات بسیار مهم. اما در این تمدن جدید هیچ چیزی به اندازه یک بیماری با این دامنه انتشار نمی-توانست مفهوم تغییر و انسان را به ما نشان دهد. اگر از من پرسیده شود کرونا بیشتر چه چیز را تغییر داد، پاسخ من اقتصاد یا سیاست نخواهد بود. زندگی مردمی که در کار، تحصیل و خواب و تفریح خلاصه میشد تغییر کرد. فرد خود را دانشجو یا ورزشکار بزرگی میدانست، ولی کرونا گفت که نمیتواند ورزش یا تحصیل کند. باید به نوع دیگری این کار‌ها را انجام دهد. پس فرد خود را همان دانشجو یا ورزشکار به معنی آنچه که قبلا بود نمیشناسد. وقتی از هویت صحبت میکنیم باید بدانیم هویت‌هایی که ریشهدار نیستند و کنه فلسفی ندارند در تغییر‌ها زود به بنبست میرسند. در سطح گسترده ما میبینیم یک جامعه به بحران هویت رسیده است. اگر هویت یک جامعه به یک تیم فوتبال گره بخورد، با شکست یا اضمحلال آن تیم، هویت جامعه خدشه دار خواهدشد. ولی هویت در جوامعی که به ندرت تغییر مییابد یا دست کم به آرامی بازتعریف میشود، پایدارتر است. به جرئت میتوان گفت کرونا با آمدنش فرهنگ جدیدی در دل متن فرهنگ عمومی باز کرد یا خود به بخشی از فرهنگ عمومی تبدیل شد که در بسیاری از موارد عناصری جهان شمول از آن استخراج میشود. همین که اغلب انسان‌های دنیا کرونا را بد و مقابله با آن را ضروری میدانند یک شناخت مشترک است. ممکن است نحوه مقابله با ویروس متفاوت باشد، اما دست کم در موارد کلی و عمومی اغلب انسان‌های جهان یک نظر دارند. حاشیه امن در بسیاری از مشکلات برای افراد خاصی وجود دارد. برای مثال در قحطی فقط ما میبینیم که کودکان افریقایی و افراد ضعیف جامعه ممکن است جان خود را از دست دهند یا در یک جنگ مناطق مشخصی در یک جنگ شرکت دارند. کرونا اینگونه نبود و حاشیه امن را بسیار محدود کرد. با اینکه همیشه حاشیه امن برای عد‌های از جمله نخبگان وجود دارد، ولی کاهش دایره امن در جریان انتشار ویروس بسیار اهمیت دارد. ویروس کرونا به ما نشان داد جهان آدمیان به مثابه خانه بزرگی است که هیچکس در آن بدون دیگری نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. بدین معنی که رسیدن به منافع مشترک مستلزم اتحاد میان آدمیان است. استفاده از ماسک که حال به عنصر سختافزاری فرهنگ تبدیل شده است چند نکته بسیار مهم به ما میگوید. در جوامعی که فردگرایی در آن حرف اول را میزند ماسک میتواند وسیله خوبی برای جلوگیری از آلوده شدن فرد به ویروس شود. اگرهر شخصی در این جوامع از خود مراقبت کند در واقع کل جامعه از خود مراقبت کرده است. البته این تنها یکی از راه‌های مراقبت است. از روی دیگر ماسک میتواند جلوی انتشار ویروس از فرد آلوده را به افراد دیگر بگیرد. آنچه امروز دنبال میشود زنده بودن است. ممکن است در خانواده‌ای که افراد آن مریض یا معلول باشند و تنها منبع درآمد خانواده پدری است که به صورت روزمزد کار میکند داغ بیماری بیسار بیشتر از از دیگر خانواده‌ها باشد. علاوه بر داغ ننگی که ممکن است وجود داشته باشد، بیماری کرونا در اقشار ضعیف جامعه یعنی یک فاجعه بزرگ. تلویزیون، رسانه‌های دیجیتال و نظام سلامت به ما میگوید وقتی کرونا گرفتیم چه کار‌هایی باید انجام دهیم، ولی ما آموزش فرهنگی یا روانشناختی ندیدهایم. وقتی پسربچ‌های بی محابا در جمعی که فرد سالخورده در آن است میگوید کرونا افراد مسن و پیر را بیشتر میکشد، ممکن است افراد پیر حاضر در جمع اگر بیمار شوند، مشکلات روانی بسیاری را نیز در کنار این بیماری تحمل کنند. افراد باید آموزش ببینند که چگونه این روز‌ها بیشتر کنارهم باشند و فاصله فیزیکی را فاصله اجتماعی معنا نکنند. ستاد ملی مبارزه با کرونا این دو واژه را به جای هم استفاده کرد که اشتباه بود. در مسئله کرونا ما با مسئل‌های به نام مرگ انسان روبه رو شدیم. مرگ انسان همیشه وجود داشته است، ولی این مرگ به یک عادت تبدیل شده بود. این که شخص در اثر سرطان مرد یا اینکه در تصادفات جاد‌های کشته شد. مرگ بر اثر کرونا چیز جدیدی است که فکر‌ها را مشغول میکند. وقتی فردی بر اثر سکته، سرطان و یا جنگ میمیرد تفکر به این نوع مرگ در اثر عادت گذراست، ولی وقتی کرونا شخصی را از پای درمی آورد این سبب تفکر میود. اینکه کرونا چقدر خطرناک است و من در مواجهه با آن باید چه کار کنم.

در مسئله کرونا باید دو محور مورد توجه ما باشد. محور آموزش و محور درمان. محور درمان در جای جای دنیا زیر نظر نظام سلامت جوامع دارد پی گرفته میشود، ولی ما در مسئله آموزش خیلی سطحی عمل کردهایم. آموزش را محدود به زدن ماسک و فاصله فیزیکی کردهایم درحالی که آموزش فراتر از این نکات پیش پا افتاده است. کرونا تنها اقتصاد، بهداشت یا فرهنگ جوامع را دگرگون نکرد بلکه همه ابعاد زندگی بشر را آن هم در ارتباط متقابل باهم دگرگون ساخت؛ لذا گستره آموزش باید در همه ابعاد زندگی مشاهده شود. دگرگونی‌ها همیشه وجود دارند، ولی آنچه سبب شکاف اجتماعی به معانی گوناگون و آسیب ناشی از این دگرگونی‌ها میشود، گستره دگرگونی، زمان آن و شدت آن می-باشد. کرونا صرف نظر از گستره و و شدتش، در زمان بسیار کوتاهی جوامع بشری را در هم ریخت. تا فرهنگ جدیدی شکل بگیرد ما به بازه زمانی حداقل چندساله نیاز داریم. این امر میتواند در اقتصاد، سیاست و دیگر ابعاد زمان‌های مختلفی را دربر بگیرد و، چون همه ابعاد باهم در تعامل اند زمان مشخصی را نمیتوان برای وفق جامعه با یک دگرگونی بزرگ تعیین کرد. کرونا در مدت زمان کوتاهی مهم شد و مهم بودنش نیز ناشی از منفی بودن آن بود. جامعه جهانی باید آماده میشد تا با دگرگونی ناشناخته و خطرناکی خود را سازگار کند. بشر این تصمیم را گرفت تا ابتدا با این بیماری سازگار شود، ولی به محض اینکه توانا شد آن را از بین ببرد. ما برای حل مشکلات اجتماعی مخصوصا این بیماری باید چهار مرحله را پشت سر بگذاریم. ابتدا باید وضعیت شناسی کنیم. باید بدانیم در کدام وضعیت و جایگاه هستیم. چه عواملی و در کدام شرایط ما را به این وضعیت رسانده اند. در مورد کرونا ما میدانیم که چند نفر روزانه بیمار شده یا جان خود را از دست میدهند، اما آیا این کافیست؟ این فقط بعد فیزیولوژیکی این آسیب بزرگ است. ما نمیدانیم وضعیت فرهنگ عمومی چه تغییری کرده است. ما اگر در مرحله وضعیت شناسی به قضیه تک بعدی نگاه کنیم، راه حل تک بعدی برای آن پیدا خواهیم کرد. ما باید بدانیم وقتی وضعیت شناسی صورت میگیرد، باید ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را هم در بر بگیرد. تعریفی که از وضعیت شناسی داریم باید از راه‌های مطمئن و قابل استناد به دست آید. پس از این مرحله ما باید علت شناسی کنیم. علت این که ما به این وضعیت رسیدهایم چیست؟ ما اغلب در مسائل انسانی دنبال علت‌ها می-گردیم نه یک علت خاص. علت اینکه کرونا منتشر شد چیست؟ علت انتشار با یک روند خاص چه میتواند باشد؟ آیا علل دیگری بر این علت‌ها اثر گذاشتهاند؟ پس از این مرحله ما باید به پیامد شناسی بپردازیم. در علت شناسی ما گذشته را مورد بررسی قرار میدهیم، ولی در پیامد شناسی ما به آینده فکر میکنیم. مشکلی که وجود دارد حتما پیامد‌هایی در آینده خواهد داشت. این مشکلات باید شناسایی شوند. ما باید بدانیم کرونا چه بر سر اقتصاد ما خواهد آورد یا اینکه فرهنگ عمومی در بلند مدت چگونه دچار تغییر خواهد شد. برای مثال دست دادن هنگام دیدار شخصی به منظور احوال پرسی که در فرهنگ ما بسیار از اهمیت برخوردار بود جای خود را به زدن مشت داد و سپس آن نیز کمرنگتر شد. این پدیده فرهنگی چیزی نیست که به راحتی بتوانیم از آن بگذریم. این نیز میتواند پیامد مشخصی داشته باشد. از سطوح خرد تا کلان ما باید پیامد‌های یک آسیب را بررسی کنیم. متاسفانه در این مرحله از جامعه شناسان کمتر استفاده میشود. باید در بدنه دولت و دستگاه‌های اجرایی از جامعهشناسان بیشتر استفاده شود. مرحله آخر برای نوشتن یک نسخه اجتماعی برای حل مشکلات راهکار شناسی است. راهکار شناسی مرحل‌های است که همه مدیران کم و بیش با آن آشنایی دارند و متاسفانه اول کار به سراغ آن میروند. راهکار شناسی یعنی پی از بررسی سه مرحله قبل ما راهکار‌هایی برای مشکلات ارائه دهیم. این راهکار‌ها مبتنی بر اصول منطقی و با روش‌هایی علمی قابل اجراست. وقتی در سطح یک استان راهکار ما برای کاهش سطح انتشار کرونا تعطیل کردن اتوبوسرانی است بدون آنکه بدانیم در آن استان میزان استفاده از اتوبوس در پایین‌ترین حد خود است، عملا ما نتیج‌های نگرفته ایم. هر محدودیت و عامل وحشتزایی برای بشر فرصت‌ها و مزایایی نیز داشته است. حتی از بیماری‌ها نیز میتوان کارکرد مثبت درآورد. کرونا نیز از این امر مستثنی نیست. بیماری کرونا در کنار فجایع بزرگی که به بار آورد، فرصت‌هایی نیز به وجود آورد. برای کسانی که فضای مجازی فرصت تلقی میشود و نگاه بدبینان‌های به فضای مجازی ندارند، کرونا یک فرصت بود. من به مجازی شدن کلاس‌ها اگر چه نقد دارم، ولی آن را پدید‌های شوم نمیدانم. وقتی در جهان صحبت از فاصله فیزیکی شد، تعاملات خود را در قالب شبکه‌های اجتماعی مجازی نشان داد. باید از خود بپرسیم اگر این شبکه‌ها وجود نداشتند چه اتفاقی میافتاد؟ به نظر من فرصت-های شبکه‌های اجتماعی در ایام کرونایی به تهدید‌های آن میچربد. هیچ یک از ما ادعا نمیکنیم برگزاری کلاس‌های دانشگاه‌ها یا مدارس مشکلاتی نداشته است، اما این مشکلات در اوایل یک تغییر میتواند بسیار عادی باشد. کرونا سبب شد زیرساخت‌های لازم به تدریج جهت افزایش تعاملات مجازی فراهم شود. با وجود مشکلات بسیار، دانشجویان در کلاس درس شرکت میکنند و مادر بزرگ میتواند نوه اش را به صورت مجازی ببیند و با او حرف بزند. هیچ پدیده‌ی دیگری به اندازه کرونا نمیتوانست در این حجم پیرامون شبکه‌های اجتماعی مجازی و تعاملات غیر فیزیکی فرصت و بستر فراهم کند. با اینکه کرونا تجارت و کاسبی فیزیکی را محدود کرد، از طرفی بازار فروش اینترنتی داغ‌تر شد. افراد توانستند در بازار مجازی و طی تجارب مختلف کالا‌های خود را تهیه کنند. کرونا سبب شد برخی سنت‌هایی که از فرهنگ تجمل گرایی نشات میگرفتند حذف شوند. برای مثال در بسیاری از نقاط ایران هزینه‌های عروسی که بخش عمده آن صرف تالار و تجملات میشد صرف خود زندگی افراد شد. کرونا این بهانه را به وجود آورد. بهان‌های که هیچ چیز مهم دیگری همانند جنگ نیز نمیتوانست آن را ترویج دهد. محدودیت‌های حاصل از کرونا راه‌های گوناگونی پیش پای بشر گذاشت تا بتواند زندگی جدید خود را در آزمون‌های جدیدی قرار داده و در آن موفق شود. همین امر در عزاداری نیز خود را نشان داد. با اینکه عزاداری پس از مرگ در جمع‌ها و مراسمات گوناگون همچون تشییع جنازه به صورت مفصل موجب تسکین بازماندگان است، از نگاهی دیگر برگزاری کمرنگ‌تر این مراسمات می-تواند جلوی ریخت و پاش‌های میلیونی را بگیرد آن هم در شرایطی که هزینه‌های مراسم ترحیم سر به فلک میکشد. برخی جامعهشناسان معتقدند تضاد عامل همبستگی است. اگرچه کرونا دشمنی از جنس انسان نبود، ولی علیه مردم جهان اعلان جنگ کرد. در کشور ما گروه‌های اجتماعی مختلف در رده‌های گوناگون برای ضدعفونی کردن معابر، حمایت از خانواده‌های کم بضاعت و کار‌های گروهی در جهت مبارزه با این ویروس با هم متحد شدند. از دیگر آثار جانبی مثبت کرونا توجه همگانی به کتاب بود. نظام آموزشی و سازمان‌ها در این مورد خوب عمل کردند. پویش همگانیای در کشور در باب اهمیت کتاب شکل گرفت. من نمیخواهم موفقیت آمیز بودن یا نبودن آن را شرح دهم، ولی صرف وجود این پویش حتی به صورت سطحی جای خوشحالی داشت. از دیگر فواید این ویروس فرصت تنفسی بود که محیط زیست پس از سال‌ها به دست میآورد. افزایش ماندن در خانه حداقل توسط افراد و گروه‌های سنیای که نیاز مبرمی برای تامین هزینه‌های زندگی نداشتند سبب نوآوری‌ها و تغییراتی در سبک زندگی شد. وقتی انسان محدود میشود باید نیاز خود را به گون‌های دیگر رفع کند. این همان اتفاقی بود که در ایام کرونایی در محیط خانه رقم خورد.

*- نویسنده  (عضو بنیاد ملی نخبگان)

 

منبع: https://aftabnews.ir/fa/news/697546


|
امتیاز مطلب : 375
|
تعداد امتیازدهندگان : 112
|
مجموع امتیاز : 112


سعید مبیّن شهیر در مصاحبه با خبرگزاری پانا
یک شنبه 10 فروردين 1399 ساعت 14:24 | بازدید : 1361 | نویسنده : یک دوست | ( نظرات )

دبیر کمیته آموزش شهروندی شورای شهر تبریز گفت: افرادی که دارای شرایط عمومی و تخصصی لازم می‌باشند می‌توانند با مراجعه به سایت www.yctc.ir تا پایان تاریخ 99/1/30 نسبت به ثبت نام اقدام نمایند.

ود افزود: شورای مشورتی جوانان کلانشهر تبریز در زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی زیر نظر کمیسیون فرهنگی- اجتماعی شورای شهر و به صورت افتخاری فعالیت می‌کند.

سعید مبین شهیر خاطر نشان کرد: متقاضیان محترم می‌توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر به سایت ww.yctc.ir مراجعه کرده یا با ایمیل javananetabriz@gmail.com در ارتباط باشند.


|
امتیاز مطلب : 359
|
تعداد امتیازدهندگان : 111
|
مجموع امتیاز : 111


مجله زن روز موسسه کیهان درباره کتاب قطعه مقدس نوشت
شنبه 3 فروردين 1398 ساعت 15:29 | بازدید : 1399 | نویسنده : یک دوست | ( نظرات )

مجله زن روز در شماره 2638 /صفحه45درباره کتاب قطعه مقدس نوشت:

نمادگرایی جادویی سبک تازه ای در نوشتن است که این نویسنده جوان خلاق تبریزی آن را تجربه می کند.
⭐کتاب قطعه مقدس توجه ویژه ای به سرزمین مصر و ایران وارد و این دو سرزمین را در شکوفایی ابعاد پنهان علوم موثر می داند.
⭐این کتاب تصرف در زمان و مکان را از پیامد های ذاتی تمدن آخرالزمان می داند.
⭐این کتاب کشور ایران را تنها سرزمین امن در آخرالزمان می داند.
⭐قطعه مقدس پایان جهان را در سرزمین مصر می بیند که با دیدن شش ستاره روی آسمان مصر اتفاق می افتد.

 

/////////////////////////////////////////////////////////

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


سعید مبیّن شهیر در یادداشتی اختصاصی در هفته نامه تبریز ما
دو شنبه 20 اسفند 1397 ساعت 10:44 | بازدید : 1384 | نویسنده : یک دوست | ( نظرات )

((تکامل شیوه زندگی انسان و تاثیر آن بر تغییر سبک زندگی بشر از منظر مفهوم شادی و غم))

به قلم:سعید مبیّن شهیر

هفته نامه تبریزما/شماره3


بعضی چیز ها در زندگی انسان زیاد اند.هر چیزی که زیاد باشد ارزشش کم می شود و به اصطلاح خر مهره می شود.علم اقتصاد هم بر این موضوع مهر تایید می زند.موضوعی که می خواهیم مطرح کنیم،مسئله تکامل شیوه زندگی و تاثیر آن بر تغییر سبک زندگی بشر است.از جهت اینکه می خواهیم موضوع را حول علم جامعه شناسی و انسان شناسی فرهنگی بدوانیم،ابعاد ارزشی آن را در نظر نمی گیریم و چشممان را روی این مورد می بندیم.مردم جهان از آن اول که پا روی جهان هستی گذاشتند و در فکر آبادی اش افتادند،به فکر تفریح نبودند یا بهتر است بگوییم وقتی نداشتند که به فکر شاد کردن خود و دیگران باشند.همین که می توانستند شکم خودشان و گروه هایی که در آن عضو بودند سیر کنند کلاهشان را بالا می انداختند و گل از گلشان می شکفت.پر کردن شکم کاری بسیار دشوار بود و چون فراهم کردن غذا تا 11هزار سال پیش تنها از طریق شکار ممکن بود،همه باید آستین های مبارک خود را بالا می زدند و با نیزه و تیر و کمان به جان حیوانات بخت برگشته می افتادند.پیرامون بحث غذا چه دعا ها و جادو هایی که خوانده نمی شد و چه اداهایی که انجام داده نمی شد تا بلکه رحمتی شامل حالشان شود و چیزی گیرشان بیاید.گذشت وگذشت تا رسید به شش هزار سال پیش که ما عصر تمدن می نامیمش.مهم ترین مشخصه این عصر پیدایش الفبا بود.الفبا و نوشتن سبب انتقال اطلاعات از نسلی به نسل دیگر شد و همین امر افزایش اختراعات و رفاه اقشار مختلف را در بر داشت.به تدریج جای خالی نهادی به نام نهاد تفریحی داشت احساس می شد.هنگامی که تامین غذا و امنیت از خانواده های گسترده به نهاد ها و سازمان های اجتماعی مختلف واگذار شد،مردم وقت آزاد بیشتری برای کار های مختلف پیدا کردند و این وقت صرف کنش های مثبت و منفی انسان ها شد.نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که مرگ انسان و تولد او از جمله مواردی است که انسان از ابتدای آفرینش با آن همراه بوده و شادی و غم را در بالاتین حالت خود در این موارد می دیده است.

گسترش دامنه رفاه در جوامع مختلف(حتی جوامع جهان سوم) به وسیله پیشرفت مبانی اقتصاد و در ادامه آن تلاش برای شکل گیری اقتصاد کاربردی و مطالعه آن پس از رنسانی در غرب انتظارات افراد جامعه را از جهان پیرامون خود بیشتر کرده و دو مفهوم تنوع طلبی و آزادی برای انسان تازه متولد قرون جدید اهمیت پیدا کرد.جوامع در تعامل با هم قرار گرفتند و غول امپریالیسمی با همه تاثیرات منفی خود برخی مفاهیم جدید را بین جوامع مختلف رد و بدل کرد.مثالی که می توان جهت ملموس تر کردن مفهوم بیان کرد مثال قرار گرفتن دو منبع سرد و گرم در کنار یکدیگر یا ترکیب دو آب سرد و گرم است که نهایتا در حد واسط و میانی خود قرار می گیرند.جامعه ناشاد،عناصر فرهنگی مختلفی برای برقراری شادی همچون مجموعه عناصری به نام(روز تولد)را از جوامع دیگر کسب می کند.همچنین بر خورد زبان ها،سبب انتقال مفاهیم و واژه ها از جامعه ای به جامعه دیگر می شود.نتیجتا می توان گفت که گاهی در اثر ورود فرهنگی به فرهنگ دیگر هر دو فرهنگ می توانند عناصری از یکدیگر را اخذ کنند و کاستی های خود را بهبود بخشند.
 
 
 ((عکس این پست،از آرشیو عکس های شخصی سعید مبیّن شهیر گرفته شده است.سال1396-توضیح:مراسم افطار با دکتر پزشکیان))

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


معرفی کتاب قطعه مقدس در مجله اینترنتی نمناک
جمعه 2 اسفند 1397 ساعت 23:56 | بازدید : 1312 | نویسنده : یک دوست | ( نظرات )

مجله اینترنتی نمناک درباره کتاب قطعه مقدس نوشت:

پیشگویی آینده در کتاب قطعه مقدس اثر جدید سعید مبین شهیر

بیوگرافی سعید مبیّن شهیر

سعید مبیّن شهیر متولد آذر 1378 نویسنده معاصر اهل تبریز است که با نوشتن کتاب پایان نامه و ابداع سبک نمادگرایی جادویی(مجیکال سمبلیسم) در ادبیات فارسی شناخته شد.مدتی از چاپ کتاب پایان نامه نگذشته بود که این کتاب جنجال زیادی در رسانه ها و جراید برانگیخت.نمادگرایی جادویی را می توان جدید ترین سبک در ادبیات فارسی دانست.برخلاف نظر بسیاری سعید مبین شهیر دانشجوی رشته جامعه شناسی است.وی از شاعران ایران به سعدی و نظامی علاقه بیشتری دارد.

پیشگویی آینده در کتاب قطعه مقدس!!

کتاب قطعه مقدس اثر سعید مبین شهیر دومین کتاب نوشته شده در سبک نمادگرایی جادویی می باشد که موضوع کلی آن ادبی-فلسفی است.مضمون کتاب در حالت جزئی تر مربوط به آینده انسان و از بین رفتن معانی زندگی امروز می باشد.این کتاب آینده سرزمین های مختلف را پیش بینی می کند و از بین رفتن ارزش های امروز بشر را عامل مهمی در تباهی جهان بینی ها و مشکلاتش می داند.این کتاب داستان های بسیاری از پایان جهان را در لابه لای متونش ترسیم کرده و حوادث پایان دنیا را با استفاده از اساطیر و تاریخ برای خواننده وصف می کند.

 

قطعه مقدس فساد جنسی و به هم ریختگی تمدن های انسانی را در قالب جنگ های بسیار عظیم توصیف می کند که می توانند به گسترش بیماری های دست ساخته و افسار گسیختگی هوش مصنوعی خاتمه پیدا کنند.قطعه مقدس در بیست و سه فصل به همراه پیوست های هر فصل نوشته شده است.از ویژگی های دیگر کتاب از هم گسیختگی ظاهری جملات کتاب است که فهم کتاب را تا حد زیادی برای خواننده دشوار می کند.

قطعه مقدس به سرزمین مصر نگاه جدی تری دارد و این سرزمین را یکی از سرزمین های مهم و موثر در آخرالزمان وصف می کند. مکالمات فلسفی بسیاری در کتاب وجود دارد که پیرامون انسان و خودخواهی بی اندازه اش شکل گرفته است.پیشگویی هایی که درباره آینده جهان وجود دارد با مفاهیمی چون دانشمندان دیوانه،مردم مجنون،سرمای پنج فصل،فقر و غم دیدگی گسترده دنیا پیوند دارد.این کتاب همچنین لذت بردن انسان را از خونخواری،کشتن و آزار دادن انسان ها مخصوصا کودکان کم سن سبب پوسیدن تمدن امروز ملت ها می داند.استفاده گسترده از اساطیر ملل و مفاهیم علوم انسانی اعم از علم تاریخ،ادبیات،ادیان و جغرفیا متون کتاب را تا حد بالایی نا مفهوم و جادویی جلوه می دهد.در بخشی از این کتاب نوشته شده است که مصر قدرت تسخیر جهان را خواهد داشت و تنها سرزمین برای موصون ماندن از خطرات سرزمین ایران خواهد بود. 

قطعه مقدس بشریت و ارزش های بنیادین کلی همه انسان ها را سبب بقاء جوامع معرفی می کند و فاصله گرفتن انسان ها از ارزش های نیک راعامل از خود بیگانگی انسان ها و بیماری های روحی عجیبی وصف می کند.قطعه مقدس انسان امروز را از شیطانی شدن هوای تنفسی علوم بیم می دهد و خالی شدن امیال و غرایض انسان را از خوبی ها به شدت مورد نکوهش قرار می دهد. در فصل فصل کتاب آینده تباه انسان پس از دیده شدن شش ستاره پشت سر هم در آسمان مصر اتفاق می افتد و پس از آن دو کودک زاده می شوند که یکی ناجی جهان نام می گیرد و دیگری برای از بین بردن دنیا آماده می شود.سپس کودک دوم به میان دو رود می آید و دانشمندانی را از سراسر جهان گرد هم می آورد که بتواند به هدفش برسد.در همین حال صوتی گوشنواز از ستاره دوری به گوش انسان می رسد که اورا آماده یک جنگ دیگر با بیگانگان  می کند.قطعه مقدس عرفان های نو ظهور را عاملی انحرافی در مسئله شناخت بیان می کند و می گوید که این عرفان ها یکی از دلایل گم شدن انسان در زندگی حیوانی روزمره اش است.

منطقه اسکاندیناوی نیز در قطعه مقدس نقش موثری دارد همین موضوع سبب شده است که نام اولین فصل کتاب(اسکاندیناوی؛سرخ)گذاشته شود.بابل از دیگر سرزمین های مهمی است که به کرات در کتاب استفاده شده است.این کتاب نقش ایران را در بهبود شرایط آخرالزمان به بهترین شکل برای خواننده تفهیم می کند.نام فصل های کتاب به ترتیب عبارت اند از((اسکاندیناوی؛سرخ-آهن تلخ-شام آخر-نشان افتخار-قیامت-پشت چشم-قاصد شوم-بعد-شباویز عشق-دیگ بخار-قطعه مقدس-ماده-هیم-تراز جلب-سی و سه-بازگشت-گفته شد-لیلا،آدم،فرود-رز-جنگ برای جنگ-بینا-دار و چه کسی.))سبک نمادگرایی جادویی با همه سبک های غربی تفاوت دارد و بیشترین تفاوتی که با مکاتبی همچون نمادگرایی،پست مدرن و سوررئالیسم دارد وجود مفاهیم دینی در آن است.

یکی از تفاوت های اصلی نمادگرایی جادویی با نمادگرایی این است که نمادگرایی جادویی لزوما از عناصر نگرانی،ترس،تشویش و سیاهی سخن نمی گوید.قطعه مقدس تا کنون بزرگترین کتابی است که توانسته است این سبک را در خود نشان دهد. در سبک نمادگرایی جادویی،خصوصا در کتاب قطعه مقدس بیشتر از عناصر و نشانه های بدیع استفاده می شود.حتی ممکن است یک مفهوم در قالب چند نشانه و نماد در فصول مختلف آمده باشد.

نهی پیروی از شیطان و پیروانش

نهی پیروی از ابلیس از محور های اصلی کتاب است.قطعه مقدس عمل به دستورات شیطان و حاکمان دروغگوی آخر الزمان را کار انسان های خودفروخته می داند.این کتاب می گوید که پیروی از ابلیس و خوانندگان بی شرم و همچنین حاکمان دروغگو انسان را از رسیدن به سعادت باز می دارد.قطعه مقدس همچنین نقشه های پلیدانه ای را که پیروان شیطان در آخرالزمان انجام می دهند فاش می کند.دانشمندان دیوانه و پزشکان خودفروخته از جمله یاران ابلیس در آخرالزمان هستند که وظیفه به تخت نشاندن ابلیس را دارند.

کشتن کودکان و ستایش ابلیس از جمله رسومی است که پیروان شیطان انجام می دهند.انسان های ناتوان در شناخت خداوند در آخرالزمان برده ابلیس می شوند و کار به جایی می رسد که مادرانشان را نیز انکار می کنند!

 

چند مورد از پیشگویی های قطعه مقدس

1- آشوب بزرگ که با دیده شدن شش ستاره در آسمان مصر اتفاق می افتد
2-جنگ میان هشت ملت 
3-کشته شدن بسیاری از حیوانات اهلی در جهان 
4-سرد شدن کره زمین به مدت پنج فصل
5-سقوط بین النهرین 
6-فساد جنسی گستره به صورت آشکار
7-بازگشت انسان به دوره وحشی گری و قربانی کردن انسان های دیگر
8-تصرف در زمان
9-ساختن آهن پاره هایی مستطیل شکل برای قتل عام انسان ها
10-بلای آسمانی اطراف دریای مدیترانه
11-پناه گرفتن شورشگران در اسکاندیناوی
12-خاموش شدن چراغ های بندرگاهی در شرق و کشته شدن مردمانش
13-ساخته شدن شش برج بلند و رواج فساد اقتصادی و بی بندوباری در برج ها
و...
 
سخن استاد کریمی مراغه ای درباره کتاب قطعه مقدس
استاد میرزا حسین کریمی مراغه ای،بزرگترین شاعر ترک زبان ایران کتاب قطعه مقدس را مناسب برای اهل ادب توصیف کرده و عنوان نویسنده پر ذوقِ دارای طبع سرشار را به نویسنده کتاب داده است.
 
مقدمه کتاب
 
((جهان امروز از ما یک چیز مهم می خواهد؛جهان امروز،همان نوزاد دیروز نیست که از انسان بخواهد جنگ راه بیندازد یا به شکل ابر های آسمان دقت کند.جهان امروز دیگر پیر تر شده است.او می خواهد به آرزوی دوران کودکی اش برسد؛بنابر این از انسان می خواهد بهشتی فراخ برایش بنا کند.بهشتی که پدرانمان نتوانستند به طور کامل بسازند.جهان امروز یک پادشاه بزرگ برای امپراطوری این جهان نیاز دارد))

 

منبع:نمناک

http://namnak.com/%D9%BE%DB%8C%D8%B4%DA%AF%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87.p73230

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


جملات قصار از کتاب قطعه مقدس
جمعه 9 آذر 1397 ساعت 20:3 | بازدید : 1095 | نویسنده : یک دوست | ( نظرات )

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


چند جمله از کتاب قطعه مقدس
جمعه 9 آذر 1397 ساعت 20:1 | بازدید : 1071 | نویسنده : یک دوست | ( نظرات )

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


جدید ترین شعر از سعید مبین
چهار شنبه 23 خرداد 1397 ساعت 4:16 | بازدید : 945 | نویسنده : یک دوست | ( نظرات )

دانی که چرا عشق،جنون آوردم؟
زیرا که به دیوانه بشد عشق سزا
من هم که بدم شاه خرد هیچ غمم
اما که خود خرد بشد نال و نوا

#سعید_مبیّن_شهیر

منتشر شده در صفحه اینستاگرامی

 

معنی ابیات:آیا می دانی که چرا عشق باعث دیوانگی من شد؟زیرا که عشق فقط قسمت دیوانه ها بود.من قبل از عاشقی فردی بسیار خردمند و دانشمند بودم.ولی خود خرد من هم به سبب عشق از خود بی خود شد و ناله و شیون سر داد.

وزن:مفعول-مفاعیل-مفاعیل-فعل(رباعی)

نام بحر:هزج مثمن اخرب مکفوف مجبوب

-------------------------------------------------------------------
آرایه مشهود:پارادوکس-تضاد-تناسب


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


متنی بسیار زیبا که حاضران را در بهت فرو برد
سه شنبه 22 خرداد 1397 ساعت 19:35 | بازدید : 958 | نویسنده : یک دوست | ( نظرات )

هنگامی که تنها می شوم،تو را می بینم..

و هنگامی که تو را میبینم،تنها می شوم..

اما بین دیدن و دیدن،فاصله بسیار است..

فاصله ای به بزرگی تنها بودن و تنها بودن..

 

#سعید_مبیّن_شهیر

برچسب‌ها: سعید مبین ,

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


خشنود نمی شوم
سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت 11:9 | بازدید : 1888 | نویسنده : یک دوست | ( نظرات )

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


کدام دست؟!
دو شنبه 13 شهريور 1396 ساعت 15:7 | بازدید : 1889 | نویسنده : یک دوست | ( نظرات )

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


امشب هم منتظرت بودم..
یک شنبه 12 شهريور 1396 ساعت 22:3 | بازدید : 4116 | نویسنده : یک دوست | ( نظرات )

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


گدای شب
شنبه 11 شهريور 1396 ساعت 16:19 | بازدید : 1953 | نویسنده : یک دوست | ( نظرات )

|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
آخرین مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 3
بازدید کل : 16152
تعداد مطالب : 108
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1



آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 108
:: کل نظرات : 6

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 6

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 3
:: باردید دیروز : 2
:: بازدید هفته : 9
:: بازدید ماه : 3
:: بازدید سال : 5191
:: بازدید کلی : 16152